نذار تنهابمونم ..حسن
نگارش در تاريخ 1 / 10 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن
وَقتــــی کهـ رَفــــــتیـ...همهـ گُفتـــــــند خیـ ـ ـ ـآلتـ رآحَتــ... جــــایشــ ـ ـ عـآلیـ استـ...روزِگــارشـ بِهــــتر... امـ ـ ـآ...چهـ کســـــی خیـالـ تو را راحتـ کـــرد؟ کهـ دیـــگر سُــراغـ از منـ نمیـ گـــیریـ... بهـ همـ ـ ـآنـ بهشتــ راحتیـ کهـ از آنتـ شُـد قسمــ... مَنـ اینــجآ بـا بَــرزخـ روز ـهـآیمـ دستـ و پَنجهـ نَــرمـ میـ کُنمـ... خیـ ـآلتـ رآحَــتـ نبــآشد... حـ ـ ـآلـ و روزمـ هیچــ ـ ـ خوبـ نیســــتـ... بَــرگـــــرد...
نگارش در تاريخ 17 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

به دنبال ِ همراه ِ "اوّل" نیستم !

 

این روزها اول ِ راه ، همه همراهند....

 

باید به دنبال ِ همراه ِ "آخر" گشت ...

نگارش در تاريخ 17 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

 

هر گاه از شدت تنهایی هوس اعتمادی دوباره به سرم می زند

 

خنجرخیانتی که در پشتم فرو رفته در می آورم ..

 

صیقلی عاشقانه..اندکی نمک به رویش.. نوازشش کرده دوباره

 

سر جاییش می گذارم...!!

 

از قول من به آن لعنتی بگویید: خیالش تخت منه دیوانه هنوز به خنجرش هم

 

 وفادارم...

نگارش در تاريخ 6 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

ﺭﺳــﻤﺎ " ﺑﺎﯾــﺪ ﺑﻪ ﺑﻌﻀـــــﯿﺎ ﮔﻔـــﺖ :

ﻋﺰﯾـــﺰﻡ ﺷـــﻤﺎ ﻧﻪ ﺩﺍﻓـــﯽ، ﻧﻪ ﭘﺎﻓـــﯽ ... ﺷﻤﺎ ﯾﻪ ﮔﺎﻓــــﯽ ﮐﻪ

ﺭﻭﺯﮔــــﺎﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭﺳــﻂ ﺧﻠـﻘﺖ.

+خوب که فک می کنم می بینم من

نه نعشه ام نه بی مغز.

اشرف مخلوقاتم!!

که ساده ترش میشه یه

گرگه بارون دیده!!

بر منکرش لعنت..

نگارش در تاريخ 6 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن



ڪاش مُخــابرآت

یـــﮧ رפּز صبح بهت اس ام اس میــدآد:

مشترڪ محترم و عزیز ما،شُــما قبلا در طولِـ روز فُــلان شُمآره رو دפּیست بار میگرفتـــے

اس ام اس ڪﮧ حرفش رو نزن،

اینقدر زیاد بود ڪه ما حساب ڪتابش از دستمون دَر میرفت

حتے بعضے اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خـפּشگــل بــود

ڪﮧ برا خودمون سیوش میڪردیم

... حَتــے یــﮧ شب، ( پآیــیز بود فڪر کُــنم)، اینقدر حرفاے خوشگل خوشگل میــزدین و ما هم

هِے گوش میدادیم

ڪه پای تلفن خوابمون برد،

یادمون رفت بقیــﮧ پول تلفن شما رو حساب ڪنیم

حالــآ مشترڪ مُحترم و عزیز،چـےشده ڪﮧ این روزا دیگــﮧ خبری اَزت نیست؟چیزے شده؟چرا اون شمارهــﮧ رو دیگــﮧ

نمیگیرے؟

یــﮧ اس ام اس خالـــے هم حتے نمیدے


منِ مخابرآت، اون دوره رو باهاتون زندگے ڪردم، حَقَمــﮧ ڪــﮧ بدونم
تواَم  اِس اِم اِس بدے بگے :

+ بیخیال رفیق،

این روزآ هَــم میگــذَره   .....

نگارش در تاريخ 6 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

در آغوشم که می گیری


آنقدر آرام می شوم 

که فراموش می کنم 

باید نفس بکشم

نگارش در تاريخ 6 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

 " سکوت" همیشه به معنی رضایت نیست

 

گاهی یعنی "خسته ام " از اینکه مدام به کسانی که

 

هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند

 

توضیح بدهم......

نگارش در تاريخ 5 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

ایســــــتــــاده اَم …
بگـــذار ســـرنوشـــت راهــَـش را بــِـرود … !
مــَ♥ـن ،
همیــن جا ،
کنارِ قــُـول هـایت ،
دُرُســــت روبــرویِ دوسـ♥ــت داشتــَـنت وَ در عُمــــق نبـــودنت ،
مُحـــــکم ایــستادِه ام !!

نگارش در تاريخ 5 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

بار اول با معذرت خواهی ..

بار دوم با گريه ..

بار سوم با ريختن غرورت نگهش ميداری ........
...
ولی بار چهارم ...

ديگه نه ميشه , نه بايد کاري بکنی ..

چون حتی اگه بمونه باز موقتيه ..

يعني کسی که دلش با تو نباشه و بخواد بره ،

.

.

.

ميره !

بفهم !

پس فقط برو کنار و بهش بگو :

خداحافظ ....

نگارش در تاريخ 5 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن

ﯾﻌﻨﯽ میرسد ﺭﻭﺯﯼ

ﮐﻪ ﺭﻭی ﻫﻤﯿﻦ ﺻﻔﺤﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :

ﺁﻣﺪ ....

ﮐﻪ ﺑﻤاﻧﺪ ...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد